آهسته آهسته شکست
حرمت چشم ترم آهسته آهسته شکست
قدر دل را دلبرم آهسته آهسته شکست
بس که از دست زمانه تازیانه خورده ام
در دل شب پیکرم آهسته آهسته شکست
آرزوها داشتم تا در هوایت پرزنم
از قضا بال وپرم آهسته آهسته شکست
راه را کج رفته بودم سالیانی بی بلد
عاقبت دیدم سرم آهسته آهسته شکست…
آخرین نظرات